یکی ...

اگه اسمشو بزارم پستی٫ بلندی 

انگار کمی از پستی خارج شدم 

مهر تایید بر ماندگاریم زده شد 

حالا دیگه با خیال راحتری میتونم ادامه بدم 

اما میدونی چیه ؟ 

زندگی خیلی جالب و عجیبه!  

خیلی زیاد  

و ما آدما همگی بسی مشغول و درگیر این زندگی 

شاعر هم میگه که: 

یکی تو فکرعشقه ٫ یکی تو فکر یاره٫ یکی همیشه مست و یکی منم که بی تو بیقراره 

یکی رسید به یارش٫ یکی در انتظاره٫ یکی داره میخنده به روزگاری که وفا نداره ... 

خلاصه بعد از اینکه هر روز که بیشتر میگذره بازهم به این مسیله میرسی که تنها ردپای تو که در تابلوی زندگی به یادگار میمونه  

خوبی ها و زشتی ها است ...

دور باطل

چند روزی بود درون دور باطل چرخ میزدم(یم)

گاهی تند گاهی کند

چیزی که بیشتر آزار دهنده است اینکه مطلبی رو میبینی و ازش راحت میگذری و بعد از طی دورهای متوالی متوجه میشی که باید بهش توجه میکردی.

چیزی که خیلی بیشتر ترسناکه اینکه ایناها نشانه ای بر اینند که نرگس جان چقدر مطمءنی که در زندگی روزانت درون دورهای باطل نیفتی و چرخ نزنی


؟؟
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


...

تفسیرش زیاده ولی اگه بدون شرح باشه بهتره

این روزها ...

امسال رمضان ...

هیچ ...

دلم میخواد گریه کنم ...

بازهم مشکل قدیمی:

همه چیز فرمت شده تو این روزها...


ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار                 می داندت وظیفه تقاضا چه حاجت است