بازهم همان سوال تکراری

نمیدونم شاید تجربه کردی، اگه در برنامه نویسی یادت بره تمام لوپها رو با end ببندی، برنامه تا ابد برای خودش میچرخه بدون هیچ نتیجه ای

منم یه سوال تو ذهنم هست که آخرش بسته نشده

از وقتیکه یادم میاد که  تونستم تو خلوت خودم فکر کنم، این سوال ابهام امیز اومده تو ذهنم ولی جوابی براش پیدا نکردم

دارم چیکار میکنم؟؟؟؟؟؟

زندگی واقعی یعنی چی؟؟؟؟؟

میترسم که عمرم تموم بشه و نتونم جوابی برای سوالم پیدا کنم

خیلی دردناکه ...

-----------------------

تو بیا با من نگارا        تازه کن هوای ما را



نظرات 2 + ارسال نظر
اشنا 1396/01/12 ساعت 11:32 ب.ظ

سلام
باید جستجو کرد، خواند، خوانده ها را ازمود، ازموده ها را بهینه نمود، واین چرخه دم به دم نو می شود ونو یی میزاید. ان جاست که دیگر روز مرگی ها رنگ می بازد.
این روز ها کتاب فلسفه ای برای زندگی ویلیام اروین را با ترجمه محمود مقدسی در پیوند با همین سوال ها می خوانم.
بدرود

سلااام
بسیار زیاد ممنون از پیامتون
باید تلاش کنم تا بهینه شدگی را بیاموزم
:)
خدانگهدارتون

دوهتور 1396/01/29 ساعت 04:32 ب.ظ

اگه منم یه روزی برنامه نویس زندگیمو پیدا کنم به خاطر این سهل النکاری نگذاشتن end هر چی از دهنم در بیاد بهش میگم یاد شعر کارو افتادم که میگه خدایا اگر. از. عرش به فرش ایی. لبلس فقر پوشی . زمین و اسمانت را کفر گویی نمیگویی

سلااااام بر دوهتور عزیز :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد