گل نازنازیمان 24 ساعت هم بیشتر دوام نیاورد
نازک نشمی بود و چشمها زود ویرانش کردند.
و اما من سخت جانتر هستم و تا به امروز زنده مانده ام اما باور کن امروز دوباره با دیروز فرق میکند
...
با توجه به اوضاع و احوال درونم تصمیم گرفته ام تا اطلاع ثانویه تا آنجا که ممکن است تنها به خود و کارهای مربوط به خود فکر کنم
فعلا به این نتیجه رسیده ام که کارهای انجام شده توسط اطرافیانم هیچ ارتباطی به من ندارد و من هیچ دینی نسبت به نتایج کار آنها ندارم
دیگر نه غصه این را خواهم خورد و نه غصه آنرا
دوست دارم چند صباحی نیز خادم نرگس شوم و بس
شاید خودخواهی است ولی ...