امتحانات

بازم خرداد و فصل امتحانات

بنابراین فعلا خدانگهدار تا اوایل تیر

میخواستم...

کاش همیشه آبی میموندم ولی افسوس ...

خدایا همون راهی که ...

تازه میفهمم که چرا هر روز حداقل  باید ۱۰باری تکرار کنیم که خدایا ما رو به راه راست هدایت فرما

میدونی چرا؟ چون خدا بنده هاشو خیلی بهتر از خودشون میشناسه و میدونه که اکثر بنده هاش فراموش کار هستن

چون ما آدما زیاد عادت نداریم رو یه صراط مستقیم حرکت کنیم امروز اینو میخوایم و رون به این صراط حرکت میکنیم و همین که شرایط راه داره درست میشه فردا یه چیزه دیگه میخوایم و راه کج میکنیم به طرف یه صراط دیگه

و در این بین چقدر حرفای آدمایی که تا دیروز ارزشی برامون نداشتن مهم میشه و رو تغییر جهت دادن مسیرمون موثر

یه حرف خیلی قشنگی بابام همیشه بهم میزنه و بارها برام تکرارش میکنه

بابا میگه: امام علی گفته

از قناعت به عزت میرسی و از طمع به ذلت

وقتی طمع پاش باز میشه دیگه هیچ صراطی پاسخگوی برآوردن خواسته های اون نیست

خدایا ...

آرزوهای امروزم

میگن کلمه ناممکن یه چیز نسبی هستش و لااقل در امور زمینی میشه گفت حقیقت چندانی نداره یعنی ناممکن های ظاهری زیادی وجود دارند که ممکن هستن و اگه فعلا بروز و ظهور نکردن به خاطر شرایط حاضر هستش.

بنابراین میشه تصور کرد که در روزگاری نه چندان دور مثلا دارویی ساخته بشه که بتونه خصلت های بد آدمارو بگیره و اونارو مبدل به خصلت های زیبا کنه

یعنی مثلا حس حسادت تبدیل به حس رفاقت بشه

 کینه تبدیل به عشق بشه

بداخلاقی تبدیل به مهربانی بشه

مسابقه های جهانی ترتیب داده بشه که در اون به جای اینکه مثلا آدما فوتبال بازی کنن بخوان مسابقه مهربونی و کمک برگزار کنن و تماشاچی ها اونارو در انجان دادن خوبی ها تشویق کنن

چه دنیای زیبایی خواهد بود که در اون دیگه هیچ آدم غصه داری وجود نداشته باشه و تنها غصه آدما این باشه که نکنه دوستام دارن غصه میخورن

چه حس خوبیه که ببینی همه جای دنیا رنگ رنگین کمونه



؟؟

کاش نمیگویم

چون ندانستم

ولی اشک میریزم که چرا ندانستم و یا چرا نخواستم که بدانم

و حال ندانسته هایم را کوله بار راهم خواهند کرد برای فردا

و فردا را تو میپنداری تا کدامین منزل توان حرکت خواهد بود با ندانسته هایم ؟