{من از لب تو منتظر یه حرف تازم تا قشنگترین قصه عالم رو بسازم}
این چند روزه مشاهده گر اتفاقات متفاوتی بودم
بعضیاشون بسیار زیبا/ بعضیاشون قابل تامل و بعضیاشون دردناک بودن و آزار دهنده
خیلی حرف تو گلوم مونده و لیکن تنها یه گوش برای شنیدن مشکلی رو ازم حل نمیکنه/
یه مرشد می خوام یه مرشد خوب که راهو نشونم بده
این روزا بد جوری در خماری ناآگاهی و شاید آلودگی فرو رفتم
حس زیبای سبکبالی و پرواز ازم فاصلی گرفته
شاکیم شاکیم و شاکیم...
سلام
یه مرشد میخوام یه مرشد خوب که راهو نشونم بده
بحث هایه زیادی رو میشه در مورد مطلب بالا به اون اشاره کرد
یا میشه گفت سوالهایه زیادی رو میشه مطرح کرد یکیش اینه که ایا ما میتونیم مرید خوبی برایه اون مرشد باشیم ایا زمینه هایه لازم رو فراهم کردیم
مرشد اصلی خداست و اگه کسایی اومدن؛ خواستن راه رو به ما نشون بدن اما داشتن یه مرشد خوب واقعا لازمه. البته این مرشدها زیاد هم از ما دور نیستن
از روز اولی که به دنیا اومدیم هر روز سعی کردیم چیز جدیدتری رو یاد بگیریم اره باید تا اونجا که میشه یاد بگیریم باید با کسایی باشیم که به دنبال جواب هستند این تلاشها بالاخره جواب میدن انسانهایه بزرگی در این زمینه تلاش کردند خواستند که به حقیقت دست پیدا کنند
وقتی به حرکت یه مورچه نگاه میکنی متوجه میشه که بعضی اوقات چه مسیر سختی رو برایه دست یافتن انتخاب میکنه البته تقصیری نداره بینشش به اون اندازه ست پس باید دیدها رو ارتقا بدیم کاملا مشخصه که همین الان خیلی حرفایه تازه تری شنیدیم پس یکی از بهترین ابزارها برایه دست یافتن به حقیقت کسب دانشه
و باز همه چیز که نباشد...
من هستم و تو هستی و خدا!!
تو هم که نباشی...
من هستم و خدا !!
خدا که نباشد ولی...
من هم نیستم!!!
من که دستانم به سوی توست...
نگاهم هم به سوی توست...
قلبم را شک دارم!!!
شاید همین کار را خراب می کند...
خدایا قلبم را هم به سوی تو می کنم!! (قول قول قول)