زندگی کردن در حضور آدمای دیگه در شرایطی که همه چیز شدیدا به هم همبسته است واقعا سخته.
از ساده ترین حالتش بگیر که یه نگاه ساده است تا الا آخر
هیچوقت نمیتونی تصور کنی که یه نگاه تو چقدر میتونه برای شخص مقابلت ایجاد شادی یا غم بکنه و حتی باعث پیشرفت یا پسرفت طرف مقابل بشه
هیچ وقت نمیتونی تصور کنی که یه حرف زدن یا لباس پوشیدن تو میتونه دل یکی رو خون کنه یا بهش آرامشی بده که قابل توصیف نیست
اینا همه یه ور قضیه است
ور دیگه قضیه حتی پیچیده تره ...
نباید سخت گرفت ...
یه حرف زدن یا لباس پوشیدن تو میتونه دل یکی رو خون کنه ؟؟؟
آخه جای عقل کجاست؟ همه ی اینها جز حقوق مسلم آدما هست. و حرف زدن هم اگر حریم شخصی آدم ها را شامل نشود قابل احترام است. تنها حرفی دل را خون میکند که چه مستقیم و چه غیر مستقیم حقی را زیر پا بگذارد.
راستش میشه
دل آدما خیلی حساسه
بعضی وقتا برا چیزای خیلی کوچیک خون میشه و بعضی وقتا هم برا چیزای خیلی بزرگ تر خون نمیشه
به خاطر همین میگم که زندگی خیلی سخته
خیلی وقتا من ناخود آگاه بدون اینکه حتی ذره ای منظور داشته باشم حرکاتی میکنم که دل کناریمو خون میکنه
به خاطر همین که میگم هرچی هم آدم احتیاط کنه دوباره ممکن ...
نمیدونم هر چی انگار دقت بالا بره شرایط سختر و سختر و خیلی وقتا لا ینحلتر میشه
مثل همون درسای خودمون