خواب و روح پریشان من

"خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى کند و ارواحى را که نمرده اند نیز به هنگام خواب مى گیرد، سپس ارواح کسانى را که فرمان مرگ آن ها را صادر کرده نگه می دارد و ارواح دیگرى را ( که باید زنده بمانند ) باز مى گرداند تا سرآمد معینى؛ در این امر نشانه هاى روشنى است براى کسانى که تفکر مى کنند"

کاش این روحم میفهمید که ....

بعضی وقتها اصلا دوست ندارم حتی بخوابم هم.


نظرات 1 + ارسال نظر
آشنا 1392/08/13 ساعت 02:20 ب.ظ

سلام
از این جا: http://farasatkhah3.blogsky.com/1391/02

در باره ی دانایی

عارفان در دمی دو عید کنند ، عنکبوتان مگس قدید کنند(سنایی)




استعاره ما از دانایی چیست؟ دانایی از نوع انبانی نیست که پر می شود، بلکه مانند نوری است که از ذهن وضمیر ما می تابد، به تجربه های ما معنا می دهد وبرای محیط زندگی مان روشنی فراهم می آورد. دانایی تودۀ بیجان اطلاعات ودانش نیست بلکه آگاهی مواج است. این امر زنده است که تر وتازه و روان و زلال است، اثر می گذارد ومتحول می سازد وگرنه می ماند و تبدیل به حجمی متراکم و بی خاصیت از اطلاعات مرده می شود. باری سنگین که آن را بر دوش می کشیم ونه بالی سبک که با آن اوج بگیریم.

آگاهی «میهمانی»است گره گشا اما گریز پا ، وقتی آمد باید عزیزش بداریم وبر صدر خانۀ هستی مان بنشانیم وگرنه رخ بر می تابد وراه خود پیش می گیرد تا میزبانی دیگر که از دل وجان او را قدر دهد.

دانایی رویدادی است که خبر نمی کند، غافلگیر واقع می شود، برق اکتشافی است که در روشنی آن مسائل حیات را توضیح می دهیم، وضعیت های موجود را می فهمیم و در هرلحظه ، وضعیت های آتی را اگر هم پیش بینی نمی کنیم، پیش نگری که می کنیم وبرای مواجهه با آنها آماده می شویم.

مجموعه ای(کلکسیونی)از اطلاعات تفننی، البته ممکن است وسیله ای برای اظهار فضل و یا کسب وکار باشد، اما لزوما نوری در آن نیست وشاید هم خود حجابی ظلمانی است بر خودآگاهی ما. آن گوهر دیگری است که آگاهی است و او کنش وتقلای ذهن ماست در عطش فهمیدن خود وجهان پیرامون و بهبود بخشیدن به شرایط بشری مان.

گفته می شود انبار در اقتصاد«مابعد صنعت» و «دانش بنیان» روز به روز به کمترین مقدار خود می رسد و روند ها به سمت کاسته شدن ابعاد آن وطول زمان آن و تا حد امکان حذف آن از کل چرخۀ فعالیت است. در عبور از وضعیت«تولید انبوه» وپا به پای حاشیه ای شدن انبار، انسان نیز به مثابۀ «انبار دانش» بیش از پیش اهمیت خود را از دست می دهد. ماشین هاوسیستم های پیشرفته بهتر از ما می توانند این کار را انجام بدهند. آنچه از انسان انتظار می رود تفکر و اکتشاف و درونی کردن دانش های آشکار وبیرونی کردن آگاهی های درونی است.

صِرف انباشتن اطلاعات ممکن است به نوعی آماس وتورم ذهن بینجامد که خود منشأ «فرسایش»[1] قوۀ تفکر آدمی و حجاب حاجز خودآگاهی و خود تأملی است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد