گاه دوست داری همه کوچک و بزرگ را به آغوش بکشی
و گاه هم دستور قتل همه را صادر میکنی
گاه با خود به صلح میرسی و گاه
پشت دیوارهای بلند خود را در زندان میابی
...
راستش رو بخوای این جنگ درونی رو دوست ندارم
دوست دارم با همه در صلح باشم
و البته با خودم
دوست دارم تمام خاطره های بد مزه را یکجا دور بریزم و فراموش کنم
کاش میشد یه فرشته ای یه روز عصای جادوییش رو میداد دستم تا یه بار تکونش میدادم و میتونستم همه خاطراته بد رنگ
و بد بو و بد مزه رو از ذهن همه پاک میردم
...
ولی انگار قرار نیست این جنگ درونی به پایان برسه
در جهان تنها کسی پیروز می شود که به امید دیگران ننشیند و همه چیز را از خود بخواهد.((فریدریش شیلر))
89518