من و فایمن، یه هویی :)

دو سال پیش رفته بودم یه سمیناری، پشت برگه نظر سنجی نوشتم

" داستان این است که من نمیدانم و تو نیز نمیدانی، ولی تو ادعا داری که میدانی

ولی چون نمیدانی نمیتوانی مرا با خود همراه کنی

بنابراین من خسته میشوم و تو نیز خسته میشوی"


حالا جالب اینکه تو کتابی که توسط فایمن نوشته شده فایمن گفته

"چیزی که میخواهم در موردش صحبت کنم چیزی است که به دانشجویان سال سوم و چهارم دکتری فیزیک می آموزیم-و شما خیال میکنید من میخواهم آن را طوری توضیح بدهم که شما بفهمید؟ نه، شما آنرا نمیفهمید. پس چرا باید شما را اذیت کنم؟

حالا که نمیتوانید چیزهایی را که میگویم بفهمید چرا باید همه اینجا بنشینید؟ قصد من این است که شما را متقاعد کنم که به دلیل نفهمیدن، برنگردید

ببینید؛ دانشجویان فیزیک هم اینها را نمیفهمند، علتش این است که من هم نمیفهمم، هیچ کس نمیفهمد"

----------------

حال میکنیم :)

نظرات 1 + ارسال نظر
سحر 1394/11/02 ساعت 10:23 ب.ظ http://sahar8.vba.ir/

خیلی ممنون از وب سایت خوبتون که فوق العاده عالیه....واقعا متشکرم....
65188

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد